مسأله شناسی مقدمه تبیین است

رضا پورحسین

تبیین، پرده گشایی و بیان مستدل درباره «مسأله»ای است که ذهن انسان ها درگیر آن است.


تبیین در پی پدید آیی مسأله یا «سؤال» و پاسخ به «چرایی» مسأله پیش می آید. به همین دلیل زمانی تبیین موضوعیت پیدا می‌کند که سؤالی در ذهن آدم‌ها ایجاد شده و آن را درگیر کرده باشد.


همیشه فضای تبیین پرنشاط است. برای برقراری «نشاط تبیین»، گام اول آن «مسأله شناسی» است. چرایی مسأله، دلیل اساسی تحقیق و «پژوهش» نیز محسوب می‌شود. به همین دلیل تحقیق، بدون مسأله شکل نمی‌گیرد. تبیین نیز چنین است؛ به منزله ی پژوهش است و بدون مسأله شکل نمی گیرد.


جدا از استلزام های «بیان»، تبیین کننده در ابتدا باید مسأله شناس باشد. مسأله شناس قبل از اینکه به تردیدها و چرایی های ذهن ها پاسخ دهد، ابتدا باید موضوعاتی را برای خود مشخص نمایید. مثلا باید مشخص گردد که:
- آیا در شرایط حاضر جامعه، مسایل مختلف سیاسی، اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی فهرست شده‌اند؟


  • - چگونه می‌توان به سوالاتی که سال‌ها و سال‌ها به خوبی پاسخ داده نشده اند، پاسخ داد؟

  • - تبیین سوالاتی که واضح است امر سختی نیست، اما چگونه می‌توان از سوالات و پرسش‌هایی که در اذهان مردم به ویژه اذهان نسل نو رفت و آمد دارد، خبر گرفت؟

  • - آیا ما به راحتی با نوجوانان و جوانان هم کلام می‌شویم و به آنها اهمیت می‌دهیم تا بتوانیم از کنه ذهن و نگرش آنان باخبر شویم؟
  • - تاچه اندازه می‌توانیم به دنیای ذهنی و روانی نوجوانان و جوانان وارد شویم؟
  • - آیا مختصات ذهنی و روانی آنان و نوع دغدغه های آنان را می‌شناسیم؟. این‌ها همه ملاحظاتی است که باید تکلیف خود را با آنها روشن نمود زیرا تبیین، مستلزم صرف «انرژی ذهنی و روانی» است. اگر به سوالات و مسایل مهم و اصلی همانند سوالات ذکر شده پاسخ داده نشود و «مکانیزم تبیین گری» در مسایل فرعی جریان یابد، انرژی ذهنی ما هدر خواهد رفت. پس لازم است «پدیده‌های شناختی» و مسایل تبیینی را در ابتدا بفهمیم و وارسی کنیم.
  • تازه وقتی مقدمات تبیین و پاسخ به چرایی مسایل فراهم شد، آن وقت این بحث پیش می‌آید که تبیین کننده واجد چه ویژگی‌هایی فکری و منطقی باید باشد تا بتواند به بیان، روشنگری و «نگرش سازی» یعنی بپردازد که بحث دیگری را می طلبد.

پست های مرتبط

پیام بگذارید